سپـﯦـــددشـﭠـــ سراﮮهمـﮧ

شـﮩࢪﮮ دࢪ مـࢪڪز آبشاࢪهاﮮ بـﭔشـﮧ ،گـࢪﭔﭞ،چڪان،ﭡـلـﮧ زنگ(شوﮮ)

ڪلامـ - خاطرﮪ شـﮩـدا 12 / 10

کلام :  پندار ما این است ؛ که شهدا رفته اند ، و ما مانده ایم . ولی حقیقت آن است ؛ که شهدا مانده اند ، و زمانه ما را با خود برده است . شهيد آويني

 خاطره :  اوایلی که رفتیم سقز سلاح سنگین مان یک مسلسل کالیبر بود حتی ارپی جی هم نداشتیم .همین ضد اتقلاب را حسابی پررو کرده بود. وقت و بی وقت حمله می کردند به پایگاه هامان . محمود که شد مسئول عملیات ،گفت :هر جور شده ، باید مشکل تجهیزات مون رو حل کنیم. زیاد این در و آن در زد . کم کم خیلی چیزها توانست بگیرد برای گرفتن خمپاره ولی مدتی معطل شد مشکلش را جور دیگری حل کرد. توی دخانیات لولهء بخاری زیاد داشتیم . همان ها را گفت رنگ های مخصوص بزنیم بهشان. توی هر کدام از پایگاه ها یکی شان را بردیم روی پشت بام. سرهاشان را طوری از لبهء پشت بام می دادیم بیرون که هر کی از دور می دید ، فکر می کرد قبضهء خمپاره است. شهید محمود کاوه
منبع : منبع : سایت سبک بالان

 

ܓ  ܓ به اميد ظهور حضرت حجة ابن الحسن العسكري (عج) كه صد البته نزديك است  ܓ  ܓ 

[ شنبه 12 دی 1394برچسب:شهید محمود کاوه, ] [ 6:17 ] [ مـﭔﻼد♥ڪـࢪدﮮ ] [ ]

کلامـ - خاطره شهدا 2 - 8

کلام شهدا :
 دشمن باید بداند و این تجربه را كسب كرده باشد كه هر توطئه‌ای را كه علیه انقلاب طرح‌ریزی كند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد كرد.
محمود کاوه 

خاطرات شهدا : 

 از مهم ترين خصوصيات علي محبت زياد و درك بالايش بود.وقتي بچه دومم را باردار بودم (برادر شهيد كه 3 سال از او كوچك تر است)، باز به او محبت خاصي داشتم. وقتي كه اين بچه به دنيا آمد، علي ديگر روي زانويم نمي‌نشست‌. وقتي به او مي‌گفتم: "" چرا از روي زانويم بلند مي شوي‌؟ "" با همان لحن كودكانه اش به من مي فهماند كه نوزاد خيلي كوچك است و بايد به او توجه بيشتري بكنم.با آن سن كم،شعور بالايي داشت و مثل آدم بزرگ ها رفتار مي‌كرد و رفتارهاي بزرگ ‌منشانه از او سر مي‌زد. به قدري مهربان و دوست داشتني و مظلوم بود كه دايم نگرانش مي‌شدم و دلم برايش تنگ مي‌شد. برخي اوقات كه به مدرسه مي‌رفت‌، دنبالش مي‌رفتم و از دور نگاهش مي‌كردم تا دلم آرام بگيرد.هميشه در مدرسه يا كوچه،در يك گوشه‌اي ساكت و آرام مي ايستاد و هيچ حرفي ‌نمي‌زد، ولي در اطراف او بچه‌هاي‌مدرسه از شيطنت سر از پا نمي‌شناختند.   صیاد شیرازی
منبع : شاهد یاران / روایت مادرش

[ یک شنبه 3 آبان 1394برچسب:شهید محمود کاوه , ] [ 3:17 ] [ مـﭔﻼد♥ڪـࢪدﮮ ] [ ]